1-به غضنفر میگن: 2*2 چند میشه؟ میگه: 5 تا! میگن: برو بابا، 4 تا میشه! میگه: آخه من از یه راه دیگه رفتم!
2- غضنفر فیلم جیمز باند میبینه خیلی خوشش میاد. یکی ازش میپرسه اسمت چیه میگه: فَر…گضن فر!
3- غضنفرو تهرونیه دعواشون میشه، میبرنشون کلانتری. افسرنگهبان از تهرونیه میپرسه: اسمت چیه؟ یارو با بیخیالی میگه: فِری… افسره حسابی چپ و راستش میکنه، میگه: بی پدر فکر کردی اینجا خونه خالست خودمونی شدی؟ گفتم اسمت چیه؟ تهرونیه که حساب دستش اومده بوده میگه: فریدون قربان! افسره برمیگرده به ترکه میگه اسم توچیه؟! ترکه اسمش غضنفربوده، یکم فکر میکنه بعد با ترس جواب میده: غولیدون!
4- تو جزیره آدمخورا یک بابایی میره ساندویچ فروشی، یک ساندویچ مغز سفارش میده. ساندویچیه میگه: میشه 2 تومن. مرده عصبانی میشه میگه: یعنی چی؟ مگه سَرِ گردنست؟! هفته پیش یک تومن بود! ساندویچیه میگه: آخه این مغز تهرونیه، بابا بالاخره یک کلاس خاص خودشو داره. مردک هم ساندویچش رو میخوره و چیزی نمیگه. هفته دیگه میاد دوباره یک ساندویچ مغز سفارش میده، این دفعه ساندویچیه میگه:شد 10 تومن! یارو خیلی شاکی میشه، میگه: بابا چه خبرته؟! ساندویچیه میگه: آخه عزیز من،این دفعه مغز رشتیه، کلی فسفر داره به جان تو! باز طرف چیزی نمیگه و پول و میده و ساندویچش رو میخوره. هفته بعد دوباره میاد و یک ساندویچ مغز سفارش میده، این دفعه ساندویچیه میگه: میشه 100 تومن! یارو دیگه پاک شاکی میشه و ساندویچ رو میکوبه رو میز داد میزنه: این چه مسخره بازیه دراوردی؟! ساندوچیه میگه:آخه عزیز من،این یکی مغز ترکه، باید 100 تا کله بشکنیم تا ازش یک ساندویچ دربیاد!!
5- غضنفر زمین میخوره، برای اینکه سه نشه تا خونه سینه خیز میره!
6- یه بار تو آبادان مسابقه تقلید صدای داریوش برگزار میشه، داریوش میاد چهارم میشه!
7-غضنفر پسرش رفته بوده زیر ماشین، با سنگ میزنه درش بیاره!
8- غضنفر میخواسته زیردریایی آمریکاییا تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه!
9- غضنفر میخواسته بره هر چی راهزنه اطراف تبریزه دهنشون رو سرویس کنه. ملت هم میان هر کی یه چیزی براش میارن، یکی شمشیر میاره یکی خنجر میاره و حسابی مسلحش میکنن. خلاصه غضنفر راه میفته و بعد از یک هفته خونین و مالین برمیگرده. مردم دورش جمع میشن، میپرسند: چی شد؟ چی کار کردی؟ غضنفر پامیشه یا حال زار میگه: بابا یه دستم شمشیر بود یه دستم خنجر، با دندونام میجنگیدم؟!
10- غضنفر به دوستش میگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشین ببین چراغ راهنما ماشین کار میکنه یا نه. اصغر میره عقب ماشین، میگه: کار میکنه، کار نَمیکنه، کار میکنه، کار نَمیکنه…!
11- غضنفر میگن سه تا میوه نام ببرکه با سین شروع بشه میگه: سیب، سیر، سحر! میگن: سحر که میوه نیست؟! میگه: نمیدونی چه هلوییه!
12- غضنفر شکار خرگوش، صدای هویج در میاره!
13- غضنفر تو کلیسا نشسته بوده، یهو میبینه یه دختر خیلی میزون میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی، پول دادی، قیافه دادی، خانواده خوب دادی…فقط ازت یه چیز دیگه میخوام..اونم یه شوهر خوبه …یا حضرت مسیح! خودت کمکم کن! غضنفر از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده! خودم میرم!
14- آوینی تو جنگ کشتهمیشه، به غضنفر میگن برو یه جوری به خانوادش خبربده. غضنفر میره دم خونشون زنگ میزنه، زن یارو میگه: کیه؟ غضنفر میگه: ببخشید، منزل شهید آوینی؟!
15- غضنفرزنگ میزنه خونه رفیقش میگه: غضنفر! من لهجی دارم؟ رفیقش میگه: آره! میگه: پس گحط کن دوباره میگیرم!
16- یارو غضنفر عرق میخوره میبرنش کلانتری شلاقش بزنن. افسرِ چند تا شلاق میزنه، بعد شلاقو میده به یکی دیگه میگه: برادر حسین! بیا شماهم یه فیضی ببر! یارو هم چند تا میزنه و میده به اونیکی میگه: برادر اکبر شما هم بیا یه فیضی ببر! خلاصه چند نفری دهن یارو رو …. بعد که کارشون تموم میشه میان از اتاق برن بیرون،غضنفر میگه: برادرا! لااقل درِ فیضیه رو ببندین!
17- اواهه میخوره زمین، میگه: اِوا! تو هم جاذبه!
18- غضنفربا ماشین میره تو دره، بهش میگن: چی شد بابا؟ چرا افتادی تو دره؟ میگه: والله ما داشتیم تو جاده با ماشین میرفتیم، هی جاده پیچید، من پیچیدم، دوباره جاده پیچید، باز من پیچیدم، یهو جاده پیچید، من نپیچیدم!
19- غضنفر و زنش دعواشون شده بوده، با هم حرف نمیزدند. زن غضنفر وقتی شب میره بخوابه، یک یادداشت برای غضنفر میگذاره که: منو فردا ساعت 6 بیدار کن. صبح زنه ساعت 10 از خواب پا میشه، میبینه ترکه براش یک یادداشت گذاشته که: پاشو زنیکه خر! ساعت شیشه!
20- غضنفر از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!
21- غضنفر میفته تو جزیره آدم خورا، آدم خورا میگیرنش، رئیسشون میگه: اینا رو پوستشون رو میکنیم باهاش قایق درست میکنیم. غضنفر هم یه چاقو ور میداره میگذاره رو شکمش، میگه: جلو نیاید وگرنه قایقتونو سوراخ میکنم!
22- تلویزیون داشته گل خداداد عزیزی رو به استرالیا نشون میداده، ترکه تماشا میکرده. دو سه بار که صحنه آهسته گل رو نشون میدن، ترکه شاکی میشه، میگه: حالا اونقدر نشون بده تا اون دروازه بان بگیردش!
23-غضنفر خودشو دار میزنه، بعلت ضربه مغزی میمیره! میان میبینند با کِش خودشو دار زده!
24- یه جایی جشن بوده، ترکه همینجوری میره تو و شروع میکنه به رقصیدن و بخور بخور. یکی ازش میپرسه: ببخشید! شما رو کی دعوت کرده؟ ترکه میگه: من از خونواده عروسم. یارو میگه: ببخشید، ولی اینجا جشن تولده!
25- غضنفر تو مسابقه بیست سوالی شرکت میکنه، قبلش بهش میگن جواب بیسکویته، ولی تو همون اول نگو، اولش یه چند تا سوال کن که ضایع نشه.غضنفر میگه باشه و میره تو مسابقه، میپرسه: آقا، یک کویته؟! یارو میگه: نه. میگه: دوکویته؟ همینجوری میگه تا میرسه به نوزده کویت! یارو میگه: من یه راهنمایی بهتون میکنم، با چایی هم میخورنش.غضنفر میگه: آاااهان پس بگو، قنده؟!
26-غضنفر میره امام رضا احساساتی میشه میگه: امام علی قربون لب تشنت برم پس کی ظهور میکنی؟!
27- یارو زبونش میگرفته میره داروخونه میگه: آقا اشپیل داری؟ میگه: اشپیل دیگه چیه؟ میگه: بابا اشپیل دیگه. یارو میگه: یعنی چی؟ درست تلفظ کنین من بفهمم. یارو میگه: بابا جان اشپیل، دیگه! یارو میگه: آقا من که نمیفهمم شما چی میگین، بگذارین به همکارم بگم شاید اون بفهمه. رفیق یارو هم زبونش میگرفته، میاد. بهش میگه: آقا اشپیل دارین، یارو هم میره براش یه چیزی میاره بهش میده و میره، بعد همکارای یارو ازش میپرسن: این چی میخواست؟ میگه: اشپیل! میگن: بابااین اشپیل دیگه چه کوفتیه!؟ اصلاً برو یکم از این اشپیل ور دار بیار ببینیم چیه. یارو میره و بر میگرده میگه: اشپیل تموم شد!
28- عربه میره مغازه با لهجه میگه:آقا رُبععع دارین؟ یارو میگه: داریم، ولی نه به این غلیظی!
29-غضنفر زنگ میزنه خونه دوست دخترش، میگه: عزیزم من لهجه دارم؟ دختره میگه: آره. غضنفر میگه: پس من قطع میکنم دوباره میگیرم!
30- غضنفر زنگ میزنه خونه دوست دخترش، باباش ور میداره، هول میشه میگه: ببخشید توپمون افتاده!
31- غضنفر میره تو خواربار فروشی میگه: نیم کیلو پنیر بدین، یارو بهش میگه: ببخشید، شما ترکین؟ میگه: از کجا فهمیدین؟ میگه: از لهجتون. ترکه با خودش میگه: من باید این لهجمو درست کنم. پا میشه میره خارج بعد از ده سال برمیگرده، میره همون جا میگه: آقا نیم کیلو پنیر بدین. یارو باز میگه: آقا شما ترکین؟ میگه: اِاِا… از کجا فهمیدی؟ مگه من هنوز لهجه دارم. یارو میگه: نه، ولی آخه اینجا پنج ساله که بانک شده!
32- شیرهایه میخواسته تاکسی بگیره، به یک تاکسی میگه: مُشتقیم! تاکسیه، پنج متر جلو تر نگه میداره. یارو میگه: ای بـابـا! من که میخواستم اونجا پیاده شم!
–33غضنفرتو مسابقه بیست سوالی شرکت میکنه، قبل از مسابقه بهش میگن: ببین جواب ژاندارمریه ولی همون اول نگی که ضایع بشه، یه چند تا سوال اولش بکن بعد جوابو بگو. مسابقه شروع میشه، غضنفرمیپرسه: جانداره؟ مجریه میگه: نه.غضنفر میگه: مِریه؟ میگه: نه. غضنفرمیگه: جاندارمریه؟
34- به غضنفر میگن: نظرتون راجع به سریال امام علی چیه؟ میگه: خیلی عالیه، فقط اگه میشه یخورده قطام شو بیشتر کنید!
35- غضنفر رفته بوده استخر، مسؤول اونجا میخواسته واسه شاشیدن تو آب جریمش کنه.غضنفر داد و بیداد میکنه که: خوب بابا همه تو آب میشاشند! یارو میگه: آره، ولی نه از رو دایو!
36-غضنفر تو اتوبوس واستاده بوده، یهو میبینه بند کفشش بازه. به کنار دستیش میگه: آقا قربون دستت، یک دقیقه این میله رو نگردار من بند کفشم رو ببندم!
37- غضنفر زنگ میزنه به صدا سیما، میگه: بابا این چه وضعیه؟! این چه تصاویره مستهجنی بود که تو ان سریال امام علی نشون دادید؟! یارو بهش میگه: قربان ما که فقط پاها رو نشون دادیم. غضنفرمیگه: بابا تلوزیون من پرش داشت، همه جاشو دیدیم!
38-غضنفر زنگ میزنه به صدا سیما، میگه: بابا این چه وضعیه؟! این سریال امام علی که همش بدآموزی داره! یارو میگه:چرا آقا؟ برای چی؟ ترکه میگه: بابا الان دو هفتهست هروقت میام پسرمو تنبیه کنم، میدوه میره تو کوچه لخت میشه!
39- یاروغضنفر تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون،غضنفرمیگه: بچهها در رین صاحابش اومد!
40- عربه هی میگوزیده، بعدش یک لیوان آب میخورده. ازش میپرسن: چرا هی بعد از گوزیدن آب میخوری؟ میگه: ولک، اگه آب نخورم که گرد و خاک میشه!
41- غضنفر میره راهپیمایی، میبینه شلوغه برمیگرده!
42-غضنفر 19 تا بچه داشته، بهش میگن: چرا یک بچه دیگه نمیاری، رُند شه؟! میگه: فرزند کمتر، زندگی بهتر!
43- غضنفر میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ غضنفرمیگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!
44-دونفر میرن یک رستوران کلاس بالا، دو تا کوکا سفارش میدند، بعد هم یکی یک ساندویچ از کیفشون درمیارند، شروع میکنند به خوردن. گارسونه میاد میگه: ببخشید،شما نمیتونید اینجا ساندویچ خودتونو بخورید. ترکا یک نگاهی به هم میکنند، ساندویچاشونو باهم عوض میکنند!
45-غضنفر10 تومن میندازه تو صندوق صداقات، هنوز دوقدم رد نشده بوده، یک ماشین میزنه بهش، درب و داغونش میکنه. همون وقت یک بابای دیگهای داشته یک پولی مینداخته تو همون صندوق، غضنفربا حال زار پامیشه، میگه: آقا پولتو اونتو ننداز، اون صندوقش خرابه!
46- غضنفر زنگ میزنه خونه دوست دخترش، بابای طرف گوشی رو برمیداره، هول میشه میگه: ساعت شانزده و پنجاه و چهار دقیقه!
47-غضنفر کفترشو گم میکنه، تو روزنامه آگهی میده: بیه بیه!
48- کرده تو کردستان پونزده نفرو میکشه، تو دادگاه به حداکثر مجازات محکوم میشه. میگیرن شلوارشو درمیارن، پاش استرچ میکنند!
49- سیاه پوسته میگوزه، زنش تا یه هفته داشته از رو زمین دوده جمع میکرده!
50-غضنفر داشته با دوست دخترش راه میرفته؛یه هو دوست دخترش میگه:غضنفر میخوای اون جایی رو که دیروز امپول زدم نشونت بدم؟غضنفر هول میشه میگه اره،اره….دختره میگه:ساختمان روبرویی طبقه اول.
51-غضنفر با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع میکنه دویدن طرف تماشاچیا. غضنفریهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: بابا خجالت بکش! این فیلمه. غضنفر میگه: زن! من و تو میدونیم فیلمه، گاوه که نمیدونه!
52-غضنفر میخواسته گردو بشکنه، گردو رو میگذاره زیر پاش، با آجر میزنه تو سرش!
53- غضنفر میره آمریکا پیش رفیقش. از قضا همون موقع کنسرت ابی بوده، رفیقش میگه پاشو بریم یک حالی بکنیم. جلو در سالن، یک بابایی واستاده بوده سیدی میفروخته، هی داد میزده: سیدی ابی، سیدی ابی. ترکه یک نگاهی به یارو میکنه، به رفیقش میگه: ببین توروخدا مردم چه خنگن! این یارو این همه سال تو آمریکا بوده، هنوز اِی بی سی دی رو یاد نگرفته!
54- غضنفرمیره بقالی، میبینه رو دیوار بزرگ نوشتن: علی با ماست! حسن با ماست! حسین با ماست! میگه: ببخشید اقا، شما ماست خالی ندارید؟!
55- دو تا برادره آخره شر بودن و پدر محل رو درآورده بودن، دیگه هروقت هرجا یک خراب کاریی میشده، ملت میدونستن زیر سر این دوتاست. خلاصه آخر بابا ننشون شاکی میشن، میرن پیش کشیشِ محل، میگن: تورو خدا یکم این بچههای مارو نصیحت کنید، پدر مارو درآوردن. کشیشه میگه: باشه، ولی من زورم به جفتِ اینا نمیده، باید یکی یکی بیاریدشون. خلاصه اول داداش کوچیکه رو میارن، کشیشه ازش میپرسه: پسرم، میدونی خدا کجاست؟ پسره جوابشو نمیده، همین جور در و دیوار ر و نگاه میکنه. باز یارو میپرسه: پسرجان، میدونی خدا کجاست؟ دوباره پسره به روش نمیاره. خلاصه دو سه بار کشیشه همینو میپرسه و پسره هم بروش نمیاره، آخر کشیشه شاکی میشه، داد میزنه: بهت گفتم خدا کجاست؟! پسره میزنه زیر گریه و در میره تو اتاقش، در رو هم پشتش میبنده. داداش بزرگه ازش میپرسه: چی شده؟ پسره میگه: بدبخت شدیم! خدا گم شده، همه فکر میکنن ما برش داشتیم!
56- غضنفر هر روز زنگ یک کلیسا رو میزده و در میرفته. آخر پدر روحانی شاکی میشه، یک روز پشت در کمین میکنه، تا غضنفر زنگ میزنه، خرشو میگیره و میپرسه چیکار داری؟ غضنفر حول میشه، با تتپته میگه: ببخشید، عیسی هست؟!
57- غضنفرمیره ساندویچی، میگه: ببخشید بندری دارید؟ یارو میگه: بعله. غضنفر میگه: پس قربون دستت، بگذار یک حالی بکنیم!
58- وسط اردبیل یه چاهی بوده، هی ملت میافتادن توش،زخم و زیلی میشدن. میان تو شهرداری یک جلسه برگذار میکنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن. یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس میگذاریم بغل این چاه، هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا میکشن..آفرین! ایول! دمت گرم! یک مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید! آخه اینم شد راه حل؟! ملت میگن، خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده. ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن! ملت دیگه خیلی حال میکنن، کف میزنن سوت میکشن، که ایول بابا تو چه مخی داری! یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق هرچی بهمون میگن خر، حقمونه! آخه این شد راه حل؟! این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ مردم تعجب میکنن،میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر میکنیم، میریم نزدیک یک بیمارستان یک چاه میزنیم!
59- غضنفر میره حموم، آب جوش بوده با نعلبکی دوش میگیره!
60-غضنفر مهم میشه زیرش خط میکشن، تو امتحان میاد!
61- عربه میره داروخونه میگه: ولک هزار تا میخ داری؟! یارو میگه: نه. دوباره فردا میاد میگه: ولک هزار تا میخ داری؟! باز یارو میگه: نه برادر، اینجا داروخونس، میخ فروشی که نیست! هی چند روز این اتفاق میفته، یارو با خودش میگه: بگذار برم هزار تا میخ بخرم، یه سود حسابی بکنم. فرداش دوباره عربه میاد میگه: ولک هزار تا میخ داری؟! یارو میگه: آره، 3 تا کارتون میخ میگذاره جلو عربه… عربه یک نگاه میکنه میگه::اََاَ….ه! ولک توچقدر میخ داری!
62- غضنفر وزیر مخابرات میشه بعد از یه هفته مخابرات ورشکسته میشه! از طرف دولت هیئتِ تحقیق تشکیلمیدن، میبینن برای رفاه حال جامعه ورداشته همه گوشیهای تلفنای همگانی رو بیسیم کرده!
63- غضنفر ساندویچفروشی داشته، یک روز یک بابایی میاد میگه: قربون یک ککتل بده، فقط بیزحمت توش گوجه نگذار. ترکه میگه: آقا امروز اصلا گوجه نداریم، میخوای خیارشور نگذارم؟!
64- به غضنفر میگن چند تا بچه داری؟ میگه 2 تا . میپرسن: کدومش بزرگتره؟ میگه: خوب اولیش!
65- غضنفرمیره ماه عسل، یادش میره زنش رو ببره!
66-غضنفر دوتا دزد میگیره، زنگ میزنه به 220!
67- از غضنفر میپرسن آرزوت چیه؟ میگه: کاشکی تبریز پایتخت بود! میگن: چرا؟! میگه: آخه اون وقت به مامیگفتن بچه تهرون!
68- اردبیل زلزله میاد،غضنفر زنگ میزنه مسئولیتش رو بر عهده میگیره!
69- غضنفر کنار یه چاهی وایساده بوده، هی میگفته: سیزده،..سیزده،..سیزده.. یکی از اونجا رد میشده، میپرسه: ببخشید قربان، میتونم بپرسم دارید چیکار میکنید؟غضنفر یقه یارو رو میگیره، پرتش میکنه تو چاه، میگه: چهارده،…چهارده،…چهارده!
70- به غضنفر میگن: چند تا حیوون نام ببر که پرواز کنه. میگه: کبوتر، کلاغ، خر! بهش میگن: بابا خر که پرواز نمیکنه! میگه: بابا خره دیگه، یهو دیدی پرواز کرد!
71- غضنفر از یکی میپرسه قبله کدوم طرفه؟! یارو نشونش میده،غضنفر میگه: باید خیلی برم؟!
72- آمریکاییه داشته تو رودخونه غرق میشده، هی داد میزده: help me, hellllp! ترکه از اونجا رد میشده میگه: احمق جون اگه جای کلاس زبان کلاس شنا رفته بودی الان غرق نمیشدی!
73- تمساحه میره گدایی، میگه:به من بدبختِ مارمولک کمک کنید!
74- غضنفر سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم!
75- غضنفر چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: دو تا آرزو بکن. غضنفرمیگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، غضنفر یکم میخوره میگه: به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده!
76- غضنفریه بسته هزار تومنی میشمره، 250 تومن کم میاره!
77- به غضنفر میگن خیلی آقایی. میگه: ما بیشتر!
78- به جومونگ میگن: ببخشید شما لرید؟ میگه: نه پس انم با این سبیل پهنم؟!
79- از غضنفرمیپرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: نه. ولی یه داداش دارم… اونم نه!
80- یک بابایی یه ماهی تو پاکت دستش بوده، رفیقش میبیندش، ازش میپرسه: جریان این ماهیه چیه؟ میگه: دارم برای شام میبرمش خونه. ماهیه میگه: مرسی من شام خوردم، منو ببر سینما!
81- به غضنفرمیگن چی شد ترک شدی؟! میگه: والله من اولش که ترک نبودم، تو بیمارستان با یه بچه ترک عوض شدم!
82- غضنفر تو اتوبوس یه دختره خوشگل رو میبینه، پیاده که میشه شماره اتوبوس رو بر میداره!
83-غضنفر میاد تهران، یه دختر خوشگل میبینه، بهش میگه: خانم این دوست دختر که میگن شمایین؟!
84- غضنفریه سکه اززیر خاک پیدا میکنه، روش نوشته بوده تاریخِ ضرب: 200 سال قبل از میلاد!
85- قزوینیه میره خونه یک میلیونره، دویست میلیون نقد میدزده. بعد زنگ میزنه خونه یارو میگه: بچه رو بیارین پولارو ببرین!
86- یک گروه از محققین انسان شناسی داشتن روی تفاوت مغز نژادهای مختلف انسان تحقیق میکردند، اول مغز یک آمریکاییه رو باز میکنند، میبینند ای بابا اینا اینقدر با الکترونیک و کامپیوتر ور رفتن که تو مغزشون پر شده از IC و مدارهای الکترونیکی. خلاصه میترسن دست به یک چیزی بزنند خراب شه، زود مغز یارو رو میبندند. بعد مغز یک ژاپنیه رو باز میکنند، میبینند ای بابا این وضعش از آمریکاییه هم خراب تره و مغزش شده پر از مدارای نوری و چیزای عجیب غریب، خلاصه مغز این رو هم جرات نمیکنند دست بزنند. بعد جمجمه یک ترکه رو باز میکنند، میبینند تو ش فقط یدونه سیم ازین ور جمجه رفته اونور. باخودشون میگن: خوب ما اینو قطع میکنیم، اگه دییدم خیلی ضایع شد، فوقش دوباره وصلش میکنیم! خلاصه سیمه رو قطع میکنند، یهو گوشای ترکه میافته!
87-غضنفر زنگ میزنه 118، میگه: ببخشید شماره تلفن غضنفر رو دارین؟! یارو میگه: نه.غضنفر میگه: پس من میخونم یادداشت کنین!
88- غضنفر مجری مسابقه بیست سوالی میشه، یارو ازش میپرسه، جانداره؟ میگه: نه. میپرسه: تو جیب جا میشه؟ غضنفر کلی فکر میکنه، بعد میگه: تو جیب جا میشه اما اگه تو جیبت بریزی، جیبت ماستی میشه!
89- غضنفر میره حرم امام رضا، میگه: امام رضا قربونت برم، تو که ضامن آهو شدی، ضامن من یابو هم بشو!
90-غضنفرپسرش رو میفرسته ژیمناستیک، بعد از یه مدتی میبینه پسرش روز به روز جای اینکه پیشرفت کنه هی داره پسرفت میکنه. یک روز میره سر جلسه تمرینشون ببینه چه خبره، میبینه از بچش به عنوان خرک استفاده میکنند!
91- غضنفر میخواسته به فلسطینیا کمک کنه، براشون سنگ پست میکنه!
92- غضنفر مرده شور بوده، بعد از یه مدتی میگیرنش دهنش رو سرویس میکنن. رفیقاش میپرسن بابا مگه این بیچاره چی کار کرده بود؟ میگن: این پدرسوخته سوالای شب اول قبر رو تکثیر کرده بود بین مردهها تقسیم میکرد!
93- چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع میکنه میگه: چ چ چ…. ملت اول یکم نگاش میکنن ببینن چیمیخواد بگه، بعد میبینن نمیتونه حرفش رو بزنه، بیخیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر میگفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمیکرده، وقتی میرسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم!
94- از غضنفر میپرسن شما همتون اینقدر ساده این؟ میگه: نه بابا، راهراهمون تو آفریقاست!
95- غضنفرسوار اتوبوس میشه، میره یک گوشه وامیسته. راننده بهش میگه: آقا این همه صندلی خالی، چرا نمیشینی؟ ترکه میگه: حالا صبر کن، دو دقیقه دیگه همین یک ذره جا هم پیدا نمیشه!
96- از غضنفر میپرسن شما تهرانی هستین؟ میگه: نه چشماتون قشنگ میبینه!
97-غضنفر تو مانور شرکت میکنه، اسیر میشه!
98-غضنفر میره مغازه میگه: آقا یه بیسکویت خوب بدین. بقاله میگه: ساقه طلایی خوبه؟ ترکه میگه نه. میگه: ویفر خوبه؟ میگه نه . میگه گرجی خوبه؟ میگه نه. میگه: مادر خوبه؟ ترکه میگه: قربان شما، دست بوسن!
99- غضنفر بچش نمیخوابیده، بهش ژل میزنه!5
100- تریاکیه پیغامگیر میخره، پیغامشو میذاره: هَشتم… ولی خَشتَم!
کلمات کلیدی :
:: برچسبها: